خزعبلات

روزمره های یک زندگی دو نفره

خزعبلات

روزمره های یک زندگی دو نفره

خزعبلات
طبقه بندی موضوعی
بایگانی

مبل های خونه جدید

يكشنبه, ۱۹ شهریور ۱۴۰۲، ۰۶:۳۲ ب.ظ

همین طور که نوشتم، یه آپارتمان جدید توی شهمیرزاد کرایه کردیم. امروز به محض ورود به سمنان، متین زنگ زد که مبل ها رسیده و باید برم تحویلشون بگیرم و ببرمشون شهمیرزاد. به راننده گفتم متین رو ببره محلی که متین درگیر مصاحبه بود و سریع ماشین رو از متین تحویل گرفتم و رفتم سمت تخلیه بار برای تحویل بار. مجبور شدم یه وانت بگیرم. به راننده همیشگی خودم زنگ زدم و به اجبار قبول کرد. فقط گفت باید بره خونه ناهار بخوره و استراحتی بکنه و بیاد سمت شهمیرزاد. باهاش هماهنگ کردم حدود ساعت ۳ بعد از ظهر خوبه. متین هم کارش تموم شد و یه دوش مختصر گرفت و ساعت سه و ربع راه افتادیم سمت شهمیرزاد. مبل ها رو تخلیه کردیم و با کمک راننده رسوندیم به واحد خودمون و بعد من دوش گرفتم و افتادیم روی مبل ها. موقع ورود به خونه نزدیک بود وانت با یه پرایدی حیوان تصادف کنه. تازه متین کلی دست تکون داده بود که یه لحظه صبر کنه. واقعا بعضی ها مهدورالدم ذاتی هستند. چون ناهار نخورده بودم، متین ناهار مختصری درست کرد و منم رفتم دوغ و تخم مرغ و دو تا بربری تازه گرفتم و دقایقی پیش ناهار خوردم و الان اومدم توی یکی از اتاق ها و دراز کشیدم و آهنگ جاده ابریشم کیتارو رو گوش میدم و تایپ می کنم. متین هم داره با مهسا و عظیم از طریق تماس تصویری صحبت می کنه. دلم میخواد بخوابم، یه خواب عمیق و بعد برگردیم سمنان که فردا دوباره برم سر کار تا آخر هفته بریم رشت برای چهلم مادربزرگ متین.

  • . خزعبلات .

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی