خزعبلات

روزمره های یک زندگی دو نفره

خزعبلات

روزمره های یک زندگی دو نفره

خزعبلات
طبقه بندی موضوعی
بایگانی

در مقایسه

چهارشنبه, ۲۹ شهریور ۱۴۰۲، ۱۲:۲۲ ق.ظ

با وحید که دقیق، خوانا، جزٕنگر با تاریخ و ضابطه‌مند مینویسد من بیشتر به خزعبلات میام و نشخوار میکنم و بیرون میریزم و میرم.

 

 

 

وقایعی که برای وحید اهمیت نوشتن داره رو حتی به یاد نمیسپارم.مهم نیست که ما تو چه روزی چه کاری کردیم ، اما وقتی استخونم از درد تیر میکشه میام یه جمله یا نهایت چند خط نق نق میزنم و میرم.

 

فکر کنم برای من خزعبلات ، اتاق درمان خصوصی  و برای وحید مرکز ثبت اسناد باشه.

وحید آرزو داره بعد از مرگش یه کتاب چاپ شه، شبها در راه و تمام وقایع‌نگاریهاش رو بنویسند.

منم آرزو دارم بعد مرگم یکی بیاد اینجا و اختلالات منو از تو نوشته هام کشف کنه.

بهرحال نه سال از دیدار اول ما میگذره و اینکه عاشقانه میخوامش برای خودمم جای عجب داره. ما از هر نظر فرسنگها دوریم اما رشته ی محکم صدق، ما رو بهم پیوند زده‌

همت، اگر نه هزار سال هم بگذره عاشق تو هستم پسره

  • . خزعبلات .

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی