خزعبلات

روزمره های یک زندگی دو نفره

خزعبلات

روزمره های یک زندگی دو نفره

خزعبلات
طبقه بندی موضوعی
بایگانی

امشب رفتم دیدنش

جمعه, ۱۲ آبان ۱۴۰۲، ۱۰:۳۲ ب.ظ

گفت ساغری، همت کجاست؟ گفتم پایینه. راهش ندادند

گفت میبینی چه لَمی دادم؟؟!!

بعد یهو یادش رفت من بالای سرش هستم، خیره به سِرُم نگاه کرد

منم راهروی تاریک و سبز و سرد و بدبوی آی سی یو رو گرفتم و اومدم پایین

  • . خزعبلات .

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی