خزعبلات

روزمره های یک زندگی دو نفره

خزعبلات

روزمره های یک زندگی دو نفره

خزعبلات
طبقه بندی موضوعی
بایگانی

جلسه تهران

دوشنبه, ۶ آذر ۱۴۰۲، ۰۱:۲۲ ب.ظ

ساعت ۴ صبح بیدار شدم. دیشب هم دیر خوابیدم. وحید و مهتاب شام مهمون ما بودند. چند روزی بود اونا رو ندیده بودم. خلاصه سه چهار ساعتی بیشتر نخوابیدم. تازه زود راه افتادیم باز با بیست دقیقه تاخیر رسیدیم به محل جلسه. جلسه برگزار شد و تازه ناهار خوردم و اومدم توی ماشین تا همکاران دیگه بیان و راه بیفتیم سمت خونه.

چند روزی که داروها رو استفاده می کنم، برگشتم به شرایط نرمال. تازه می فهمم توی چه جهنمی زندگی می کردم. حالا سر یک هفته قرار دوز دو تا از داروهام دو برابر بشه. فعلا که خوب هستم. همین.

  • . خزعبلات .

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی